برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 9
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 32
یه وقتایی تعجبم میگیره؛ خندهم، من که هیچوقت دستم نرسید بهت، پس چطور این همه سقوط کردم ازت؟ - به شیب شب، سرازیرم.....
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 32
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 19
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 29
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 71
میدوم سمت تو؛ با صدای راکد خونم. - به شیب شب، سرازیرم.....
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 63
مرا میکشند یکروز، خیالت را، خون از دورها عبور میکند، از همهی آسمان؛ کجا خواب ماندی ای مطلع فجر من؟ با من بخند مادر، بهم، با مغربانِ مُسری به شرقم، از همهی خیابانهایی که قرار بود تا مردن ما،
ادامه داشته باشند.
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 65
میآید جلو که بغلم کند، میآید جلو که بهم بگوید دوستم دارد. میگوید:«سراب.» دهنم خشک میشود. - به شیب شب، سرازیرم.....
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 57
برچسب : نویسنده : drowneddreams بازدید : 57